دل خون

بایگانی
آخرین مطالب

آفرینش زن

خداوند زن را از "پهلوی چپ" مرد افرید؛

 

نه از "سر"او تا بر او مسلط گردد؛

 

نه از"پای"او تا لگد کوب امیال گردد؛

 

از پهلوی او تا "برار" باشد؛

 

از زیر بازوی او تا در "حمایت" او باشد؛

 

از نزدیک ترین نقطه به قلب او تا مورد " عشق " او باشد.

 

گانددی.....


گاندی خطاب به معشوقه اش:

 

خوب من،هنر در فاصله هاست....

 

زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور از هم یخ میزنیم.

 

تو نباید آن کسی باشی که من می خواهم،

 

و من نباید آن کسی باشم که تو می خواهی.

 

کسی که تو از من می خواهی بسازی یا کمبود هایت هستند یا آرزو هایت.

 

من باید بهترین خودم باشم برای تو و تو باید بهترین خودت باشی و بشوی برای من....

 

خوب من هنر " عشق "در پیوند تفاوت هاست و معجزه اش نادیده گرفتن کمبود هاست.

دل خون1

ازکجاشروع کنم؟ 

ازعشقم؟نه 

ازبابام؟اینم نه 

اهااول ازمامانم... 

مامانی؟یادته ازدستم عصبانی میشدی میگفتی ایشالاجوون مرگ شی؟ 

دیدی تو جوونی رفتم؟ 

یادته میگفتی خیرنبینی؟ 

دیدی از زندگیم خیرندیدم؟ 

دیدی دعات گرفت؟ 

پ حالاواسه چی گریه میکنی دادمیزنی میگی توروخداپاشو؟ 

صداتومیشنوم مامان ولی نمیتونم جوابتوبتوبدم... 

بابا؟بابای همیشه عصبانیم؟ 

توروخدادیگه بخاطرمن گریه نکن... 

بخاطرمنی که ارزشی واست نداشتم... 

صدام نزنین که بیدارشم...بخدانمیتونم...واسه همیشه خوابیدم... 

یه چیزی بگم؟ 

به این زودی خاکم نکنید...دوباره غسلم بدیداخه من دلم هنوز خونه... 

عشقم بیشترین حرفوباتودارم... 

ولی حرفای دلموهیچ کس نفهمید 

فقط یه روز مورچه ها میفهمن... 

روزی که زیرخاک گلموبه تاراج میبرن... 

عشقم گریه نکن نبینم اشکاتو... 

من خیلی دوست داشتم ولی باورنکردی 

فقط یه خواهش ازت دارم... 

به مرده شوربگوناخوناشوکوتاه کنه... 

بدنم زخمیه... 

تو که بهم رحم نکردی... 

لااقل اومداراکنه... 

به قول خودت رفتنی باید رفت... 

منم رفتم... 

حرف اخرم... 

غریبه... 

توای که بعد من جامومیگیری... مراقب عشقم باش... 

تنهاش نذار